حرمتها که شکسته شد

مسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی 

انچه در دستت بود امانتی پنهان بود حراج شد 

انچه نباید بگویی گفته شد

فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند

حرف، حرف ویران کردن دل است

نه دیواری که خراب کنی از نو بسازی

"دلی که ویران کردی قصری بود که خود ساکن ان بودی"

راستی حالا که خود را بی خانه کردی

با آوار گیت چه میکنی؟

شاید به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری.

 

 

تعداد صفحات : 15

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد